علی لندی درست زمانی که در محله خاله خود در حال بازی بود، ناگهان صدای انفجار از خانه یکی از اهالی به گوشش میرسد. ۲ انسان؛ یک پیرزن و یک زن میانسال وقتی مشغول تهیه ناهار با استفاده از پیک نیک بودند، آتش در خانه شان زبانه میکشد، صدای جیغ و داد زنان همه جا را فرا میگیرد و فریاد کمک سر میدهند. علی لندی سیاوش وار و قهرمانانه دل را به آتش میزند و برای نجات ۲ زن از هیچ تلاشی دریغ نمیکند؛ پیک نیک را از خانهای که آتش گرفته در طبقه دوم به پایین پرتاب میکند، اما حریق دامن خودش را گرفتار میکند. شامگاه ۱۸ شهریور در حالی که همه خبرها معطوف به جان باختن دختر ۱۲ ساله ایذهای بود که به دلیل گشودن آتش از سوی اوباش فوت شده بود، قهرمانی کوچک جثه اهل ایذه با دلی بزرگ همچون قهرمانان افسانهای در داستانهای شاهنامه در اقدامی فداکارانه دل را برای نجات جان انسانها به آتش زد. هنگامی که آتش سوزی رخ داد و صدای کمک خواستن همسایه را شنید فورا خودش را به واحدی که دچار حریق شده بود رساند؛ فورا یک پتو به روی یکی از خانمها انداخت و سپس به سراغ کپسول مشتعل رفت و آن را برداشت تا از محل دور کند، اما آتش او را هم سوزاند. دختر خالههای علی فورا سعی کردند تا با پاشیدن آب روی بدن نحیف این نوجوان تا زمان رسیدن آمبولانس از سوختگی بیشتر او جلوگیری کنند؛ پس از مدتی خودروی اورژانس نیز از راه میرسد و بعد از انتقال علی به بیمارستان با انجام اقدامات اولیه از ایذه به اهواز منتقل شد، اما به درخواست خانواده علی به بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان منتقل و در بخش «آی سی یو» تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفت و در انتهای این قصه تلخ علی جان در تاریخ 2 مهر 1400 جان خود را از دست داد.